تغییرات اجتماعی و مسائل اجتماعی و فرهنگی - محمد معادیفر

  

تغییرات اجتماعی به شکلی اجتناب ناپذیر در جوامع و زمان های مختلف اتفاق افتاده است و هم چنان ادامه دارد. این تغییرات از گذشته های بسیار دور وجود داشته و سرعت آنها هم چنان در حال افزایش است. در این مورد، عواملی باعث تشدید، تقویت و سرعت آن تغییرات گردیده اند و مسائلی را هم به دنبال داشته است. ظهور تغییرات اجتماعی بیشتر با شروع انقلاب صنعتی در نیمه دوم قرن هجدهم یعنی از سال ۱۷۸۰- ۱۷۶۵ به بعد در جهان ( اروپا و آمریکا) آغاز شد و هم چنان ادامه دارد.

 طبیعت جامعه بشری اقتضا می کند که رشد و توسعه ادامه داشته باشد. زیرا امروزه پویایی، امری مطلوب و خواست همه افراد جامعه بشری است، و در این زمینه ایستایی و سکون مطرود است. اما در این حرکت  و پویایی و دگرگونی جوامع مختلفی با سازوکار جدیدی پدیدار شدند.

  بشر با آغاز و شروع انقلاب صنعتی، تاثیرات این انقلاب را بر روی افراد، خانواده، روحیات، طول عمر، مرگ و میر، آلودگی محیط زیست، تغذیه و ... ملاحظه کرد و به نسبت دچار تغییرات و مشکلاتی شد؛ مثلاً، یک فرد به عنوان یک کارگر کارخانه اعتماد به نفس خود را از دست داد و در اختیار خود نبود و کم کم دچار بی انگیزگی در خلاقیت شد و بعضاً حق اعتراض هم نداشت. به عبارتی، او تابع ضوابط ماشینی و کارخانه و در مجموع رابطه کارگر و کارفرما شد.

  حتی صنعتی شدن و به دنبال آن شهری شدن، پیامدهای ناگواری داشت که از جمله مهمترین پیامد ناگوار آن، مهاجرت روستائیان از روستا به شهر بود، این جریان را خصوصاً در فصل زمستان و فصول بیکاری در شهرها بیشتر می توان مشاهده کرد.

   امکانات رفاهی در شهرها، بهبود بهداشت، اختلاف درآمد بین شهر و روستا و... از دیگر عواملی بودند که در مهاجرت روستاییان به شهرها نقش عمده ای را ایفا نمودند.

گستره تغيير

  هر جامعه اي داراي تاريخچه مربوط به خود است و تقريبا هيچ جامعه اي نيست که از آلوده شدن به تغيير در امان مانده باشد. در حالي که بعضي از تغييرات از درون و در چارچوب فرهنگ خودي است . بعضي ديگر محصول ابتکارات بيروني و خارجي است و به طور مستقيم يا غيرمستقيم از عوامل و عناصر بيروني الهام و نشأت مي گيرد. همين طور بعضي از تغييرات برنامه ريزي شده و هدفدار و بعضي ديگر برنامه ريزي نشده و بدون هدف هستند، بعضي از تغييرات يک بار اتفاق مي افتد و بعضي ديگر به کرات اتفاق مي افتد. بعضي از تغييرات اگر چه در يک بعد از فرهنگ ظاهر مي شود ولي در اجزاء ديگر اشاعه مي يابد، در حالي که بعضي تغييرات ديگر قابل اشاعه نيست.

تغييرات اجتماعي در ايران

جامعه ايران نيز طي نيم قرن اخير سريعاً و از جهات مختلف رو به تغيير بوده است. اين تغييرات تحت تأثير عوامل مختلف صورت گرفته است . عواملي چون ارتباطات شهرنشيني، صنعتي شدن جامعه، گسترش آموزش و پرورش و ... در اين حرکت نقش داشته است.

تغييرات اجتماعي در ایران طي نيم قرن اخير در سه دوره قابل بيان و مشاهده است

   دوره اول از سال ۱۳۴۱ به بعد: به دنبال ايجاد تغييرات در قوانين مربوط به مالکيت ارضي مجموعه اي از تغييرات اجتماعي در کشور ظاهر شد، سساختار قشربندي اجتماعي تحت تأثير قرار گرفت، مهاجرت هايي از روستا به شهر آغاز گشت و غيره.

   دوره دوم از سال ۱۳۵۱به بعد: به دنبال تغيير قيمت نفت و افزايش آن دوباره تغييرات سريع اقتصادي - اجتماعي بين اقشار مختلف به ويژه جوامع شهري آغاز شد، ساخت و ساز شهري عمران شهري و به طور کلي نوسازي اقتصادي -  اجتماعي آغاز شد که خود تغييرات وسيع اجتماعي را به دنبال آورد. طي آن مهاجرت هايي از روستا به شهر، مصرفي شدن جامعه، ورود نيروي انساني از بخش کشاورزي به بخش خدمات و صنعت آغاز شد و اين روند با سرعتي شتابان تا سال ۱۳۵۷ ادامه داشت . افزايش قيمت نفت، دست يابي اقشار مختلف به درآمدهاي بيشتر، بالا رفتن قدرت خريد و ... تغييرات وسيع اجتماعي را در جامعه ايران به دنبال داشت . تلقيات الگوهاي رفتاري، روابط اجتماعي، نهاد خانواده و .. همگي به طور عميقي تحت تأثير قرار گرفتند که هنوز بسياري از آثار آنها در گروه هاي سني بالاتر جمعيت مشهود است

دوره سوم از سال۱۳۵۷ به بعد به دنبال ظهور انقلاب اسلامي مجموعه اي از تغييرات اجتماعي در جامعه ايران به تدريج پديدار شد، بسياري از نگرش ها تغييرکرد، روابط اجتماعي اشکال متفاوتي به خود گرفت، اخلاقيات ارتقاء يافت، روابط اقتصادي تغيير کرد و به طور کلي چارچوب هاي اجتماعي و فرهنگي جديد در جامعه پديدار شد. طي آن و به دنبال روابط جديد جمعيت در نقاط شهري و روستايي به شکل بي سابقه اي افزايش يافت و در نتيجه جمعيت کمتر از ۱۵ ساله به حدود ۴۳% افزايش يافت که خود پيامدهاي فرهنگي جديدي را به همراه داشته است و ....

مسايل فرهنگي و تغييرات اجتماعي

  ايران نيز مثل بسياري از جوامع رو به توسعه در عصر حاضر و به دنبال پيش گرفتن راه تحول اجتماعي و اقتصادي با بسياري از تناقض ها و مسايل پيچيده مواجه است. به طور کلي در تحول و انتقال از روش زندگي سنتي و نوين اين گونه مسايل به طور اجتناب ناپذيري نمود پيدا مي کند. از آنجا که توسعه اقتصادي خود مستلزم تصميمات و انتخاب هاي قاطع در مراحل و مقاطع مختلف است در موارد زيادي اين گونه اتفاق نمي افتد و تصميمات وانتخاب ها متناسب پيشرفت و تغييرات اجتماعي نيست که خود به بسياري از مسايل فرهنگي منجرمي شود. در شرايط تغييرات برنامه ريزي شده تمامي تلاش ها مي بايست بر اساس شرايط اجتماعي موجود صورت گيرد.

  فرهنگ ضرورتاً ابزار انطباق است و هيچ فرهنگي ثابت نيست بلکه در شرايط و تحت تأثير عامل زمان عناصري از آن تابع تداوم و تغيير است. ارزش هاي فرهنگي منعکس کننده هر دو نوع عنصر هستند. تغييرات اجتماعي، تغييرات فرهنگي را نيز همراه، قبل يا پس از تغييرات ارزشي ايجاد مي کند. به عبارت ديگر، جريان نوسازي، توسعه اقتصادي و تغييرات اجتماعي مسايل تضاد و همنوايي بين ارزش هاي سنتي و مدرن مي بايست مورد توجه نظام برنامه ريزي قرار گيرد.

منابع :


۱- ایزنشتاد، اس. ان،(۱۳۸۱)، تغییر اجتماعی، تمایز و تکامل، ترجمه منصور انصاری در کتاب جامعه سنتی و جامعه مدرن ویراسته مالکوم واترز، تهران: انتشارات نقش جهان.


۲-  جولدی یگانه، محمدرضا و مهدی عباس لاخانی،(۱۳۸۰)، تغییرات اجتماعی برنامه‌ریزی شده، تهران: اداره کل تحقیق و توسعه صدا.


۳-  روشه، گی،(۱۳۶۸)، تغییرات اجتماعی، ترجمه منصور وثوقی، تهران: نشر نی.


۴-  سو، آلوپن،(۱۳۷۸)، تغییر اجتماعی و توسعه، ترجمه محمود حبیبی مظاهری، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی.


۵-  لاور، رابرت اچ،(۱۳۷۳)، دیدگاه‌های درباره دگرگونی اجتماعی، ترجمه کاووس سیدامامی، تهران: مرکز نشر دانشگاهی.

 

+ نوشته شده توسط محمًد معادیفر در ۱۳۸۹/۰۳/۰۵ و ساعت 8:34 |