ويژگي هاي روانشناختي سوءاستفاده كنندگان جنسي از كودكان

پنج بُعد ويژگي هاي روانشناختي سوءاستفاده كنندگان جنسي از كودكان ( كنت ، 1985) :

  • اولين بُعد، انكار هر نوع مساله توسط مجرم است. اين انكار را مي توان به دو علت نسبت داد: عدم پذيرش جرم به دليل فقدان اعتماد نسبت به ديگري در جريان مصاحبه يا تفسير مجرم از سوء استفادة جنسي و آسيب رساننده ندانستن عمل خود. بنابراين، بايد به متفاوت بودن معناي انكار در مجرمان توجه كرد چرا كه برخي از آنها به دليل احساس گناه يا شرم به انكار مبادرت مي ورزند در حالي كه برخي ديگر، وجود هر مساله اي را منكر مي شوند.
  • بعد دوم، برانگيختگي جنسي است. شواهد حاكي از آن است كه معمولاً كساني معترض كودكان مي شوند كه به عكس افراد بهنجار فقط در برابر كودكان دچار برانگيختگي جنسي مي شوند(ايبل و همكاران، 1981) و حتي برخي از مولفان(آوري كلارك و لاز، 1984) توانسته اند مجرمان جنسي پرخاشگر نسبت به كودكان را بر اساس شيوه هاي آنان در تصور صحنه هاي جنسي خشونت آميز عليه كودكان، به خوبي متمايز كنند.
  • بُعد سوم، خيالپردازي جنسي است. كنت(1985) عقيده دارد كه خيالپردازي هاي جنسي  درباره كودكان همراه با برانگيختگي هايي كه در خلال استمناء به وجود مي آيند مي توانند طليعة تعرض جنسي نسبت به كودكان باشند. با اين حال، مولف متذكر مي شود كه دستيابي به خيالپردازي ها، وارسي محتوا و برجسته كردن نقش علت شناختي آنها، آسان نيست.
  • بُعد چهارم، تحريف هاي شناختي است كه بررسي دقيق محتواي آنها نكات مهمي را آشكار مي سازد. مولفان (ايبل و همكاران، 1984) توانسته اند به بازخوردها و باورهاي تحريف شدة متداول در سوءاستفاده كنندگان جنسي از كودكان، دست يابند( جدول 1). چنين تحريف هايي مي توانند در خدمت كنش هاي متفاوتي به راه افتند:
  • راهبرد مقابله با گناه و پشيماني ؛
  •  ابزار عقلي سازي اعمال آينده ؛
  • وسيلة انكار هر نوع نابهنجاري .

 

 

جدول 1: تحريف هاي شناختي در سوءاستفاده كنندگان جنسي از كودكان

 ( نقل از ايبل و همكاران،1984)

  1. نوازشهاي جنسي را نمي توان يك عمل جنسي واقعي دانست بدين دليل كه هيچ آسيبي وارد نمي كند.
  2. چون كودكان از روابط جنسي لذت مي برند مساله را با ديگران در ميان نمي گذارند.
  3. مبادلات جنسي، روابط را با كودك تحكيم مي كند.
  4. پرسشهاي كودكان دربارة مسائل جنسي به معناي تمايل آنها به تجربة جنسي است.
  5. روابط جنسي وسيلة خوبي براي آموزش جنسي است.
  6. فقدان مقاومت جسماني كودك به معناي علاقه مندي او به روابط جنسي است.

 

  • بُعد پنجم، عامل مهارتهاي اجتماعي است. با گذار از شناخت به رفتار آشكار، مهارتهاي اجتماعي آخرين بعدي است كه كنت(1985) در نظر گرفته است. مسالة پيوستگي بين مهارتهاي اجتماعي و جرم مبتني بر فرضي است كه بر اساس آن، نارسايي مهارتي به علت موانعي كه در راه دستيابي به هدف هاي جنسي ايجاد مي كند، فرد را به سوي تعرض جنسي نسبت به كودك مي راند. برخي از پژوهشها (سگال و مارشال، 1985) نشان داده اند كه مهارتهاي اجتماعي سوء استفاده كنندگان جنسي از كودكان به طور معناداري كمتر از گروه گواه است در حالي كه در سطح مهارتهاي اجتماعي  تجاوزگران در مقايسه با گروههاي گواه، تفاوتي مشاهده نمي شود.

  بالاخره كنت(1985) عقيده دارد كه متغيرهاي متعددي را مي توان تحت عنوان « مشكلات ديگر» قرار داد؛ متغيرهايي كه سوء مصرف الكل يا مواد، افسردگي، پايين بودن سطح حرمت خود، مشكلات ارتباطي، رفتارهاي برانگيخته وار مانند مصرف نادرست از چك يا كارتهاي اعتباري و مشكلات در شيوه هاي مهارگري و يا بيان خشم را در بر مي گيرند. به اين فهرست مي توان ترس از ارزشيابي منفي و وجود ديدگاه هاي قالبي و انعطاف ناپذير دربارة نقش رفتار جنسي را اضافه كرد.

­

 

+ نوشته شده توسط محمًد معادیفر در ۱۳۹۷/۰۲/۱۰ و ساعت 10:55 |